Thursday, September 05, 2002

من دروغگو نيستم. اصلا هم منظورم سركار گذاشتن كسي نبود وقتي كه گفتم فردا قصه كژال رو مي گم و امروز پس فردا شده و من هنوز اين قصه رو تعريف نكردم.
اينكارم دليل داره. دليلش هم اينه كه اين قصه با يك فونتي نوشته شده كه يونيكد نيست و اگه همونجوري كه هست بذارمش اينجا،‌ اين ريختي ميشه : ٍّ¢ ٍّ¢ .¢‏ üُ ©ُî ‎ّ— –گ¢ ¢¤¢ Š¢‏¤• ’گّ، ¥گ ’ ùê¬÷ ٌگ¦î
لّ¤ ¢م“ ّ –ً ©ّ— ù¤£î‏ .–گ¢¤ّ ّ¤ ‘ْ¬¤ى ü¯ّى ّ ù÷ّ،¥•چ ‎ّ— –ê¤
ù¢ ôُّ— Šِ¢ّ“ ù¢¤ّچ ©گ¤“ ‘î‏¤ُچ ¥گ ùî ü÷êّ¤“ ù،چ Šِ¢گ¢ ©Ÿê ù“ ¢¤î
‘ْ÷— ّ ¢‏¥¤گ üُ÷ ôû گ¢، –÷مَ ù“ ùî –گ¢ ü÷گ¤‏گ ِêّ¤“ ¯ىê ّ ¢ّ“
Š–êً ©¢ّ، ‘“ .ôû ù“ ù¥‏¤“ ُّ¢چ ù¢مُ ùî ¢ّ“ ِ‏گ –گ¢ ùî ü—‏¬‘،
¥ّ÷û ّ ô،‏¤‘— ٌ“ى‘ُ ِ¥ ي‏ ُِ ùî ô÷î üُ ­¤ê" –êً ّ "©‘“‘“ ¤ًّ"
©¢ّ، ‎گ¤“ ¢¤î لّ¤ ّ ¢‏“گّ، ©—،— ‎ّ— –ê¤ ّ "ù¢÷ لگ¤—،گ ِêّ¤“
ù¬ى Š–¨گ ù÷ّ÷¥ ¤‘î ي‏ ù‏ُû ِ—êً ù¬ى Š¢¤î ¤îê ©¢ّ، ‘“ .ِ—êً ù¬ى
ù‏ُû Šِ¢‏î ¤‘à—÷گ ü÷م‏ ِ¢ّ“ ِ¥ ّ .ِ¢ّ“ ِ¥ ü÷م‏ ¢¤¢ ّ ¢¤¢ ü÷م‏
.ِ¢‏î ¤‘à—÷گ

تازه اين فقط پاراگراف اول داستان است.
يك چيز ديگه هم بگم :‌فكر نكنين كه اگه همه داستان رو با فونت درست بنويسم هم بيشتر از اين ازش سر در ميارين.
( توي پرانتز : شايد اگه اين پاراگراف رو كپي كنين توي يك فايل و بعد برين توي داس و وگف رو ران كنين شايد بتونين بخونينش. شايد هم بشه با فونت ايران سيستم خوندش نمي دونم. شايد. )

اما قول ميدم (‌فول راست راستي )‌كه همين فردا همه كژال رو درست و راستي اينجا تعريف كنم. همه اش رو. مي دونين چرا :‌آكه من خاله كژالم. :ه)
يا درواقه اسمم هست : ســ(خاله)ــرمه.

Tuesday, September 03, 2002

بلوف كه اسم اين صفحه است هيچ ربطي به هيچ چيزي كه ممكنه فكرشو بكنين نداره. راست مي گم.
اسم اصلي اين صفحه هست :‌ پيدا و پنهان سرمه بادامچيان. يعني پيدا و پنهان خود من.
اما پيدا و پنهان سرمه بادامچيان،‌يا همه چيز درباره سرمه بادامچيان ، يا خواست غريب سرمه بادامچيان براي بودن يا صدتا اسم ديگه همشون اسم هاي يك فيلمنامه هستن كه من هنوز تمومش نكردم و همه چيز رو در مورد خودم توش گفتم. اما قبل از اينكه اين نوشته تموم بشه،‌اسمش رو عوض كردم و گذاشتم بلوف. وقتي كه نوشتنش تموم شد اونوقت مي فهمين چرا. ول يهنوز نمي تونم بگم :‌بلوف رو كه نميشه از قبل گفت :ه)
راستي هيچ مي دونستين كه اين شكلك اختراع خود منه :ه) و از همه شكلك هاي ديگه اينترنت قشنگ تره ! اگه خواستين بدونين كه اون دماغ خپلي اون وسط چه جوريه بايد كليد ؛ه؛ رو بزنين .

شايد يك روزي بتونم توي اين وبلاگ بلوف رو تعريف كنم. اصلا شايد بعد از اين بعضي از قصه هام رو اينجا نوشتم. خوب ميشه مگه نه. چونكه راستشو بهتون بگم من هميشه آنلاين قصه مي نويسم و هيچوقت هم اديتش نمي كنم. چونكه قصه بيات ميشه.
فردا قصه كژال رو مي گم.

براي سيمين هم يك پيغام داشتم :‌؛‌سيمين خاك تو سرمون شد،‌ساناز هم داره عروسي مي كنه و توي اين دنيا فقط من و تو مثل ترشي ليته خونه مامانمون مونديم؛